Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-30@03:08:31 GMT

جای خالی روان‌شناسی اسلامی در جامعه ایرانی

تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۸۲۶۲۰

جای خالی روان‌شناسی اسلامی در جامعه ایرانی

  ازطرفی سلامت روان تاثیر بسزایی در کاهش آسیب‌های اجتماعی دارد. این درحالی‌است که نظام فعلی روان‌درمانی در کشور ما به‌دلیل غلبه رویکرد فردگرایانه از محیط مراجع و اعضای خانواده و ساختارهای رسمی مرتبط با او غافل است. حال آن‌که آسیب‌های اجتماعی در بستر جامعه پدید می‌آیند و در همین بستر نیز درمان می‌شوند؛ اما نظام آموزشی و نظارتی بدنه روان‌شناسی و روانپزشکی کشور متناسب با ارزش‌های فرهنگی و دینی جامعه شکل نگرفته و مراجعه به درمانگر برای بسیاری از خانواده‌های نیازمند، حمایت پرهزینه و دشواری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با وجود این اگر بسیاری از اختلالات روانی تحت درمان قرار نگیرند در آینده می‌توانند به آسیب‌های اجتماعی وخیم‌تری تبدیل شوند و چندبرابر هزینه ابتدایی، جامعه را دچار هزینه و مشکل کنند. برخی آمارها حاکی از آن است که مشکلات سلامت روان و برخی شاخص‌های آن چون رواج خودکشی و اعتیاد در جامعه رو به رشد و افزایش است. به همین سبب پوشش همگانی خدمات سلامت روان موجب ارتقای برابری و عدالت اجتماعی می‌شود؛ موضوع و مسأله مهمی که باید مورد توجه متولیان حوزه سلامت کشور قرار گیرد. علاوه‌براین اصلاح و افزایش کیفیت آموزش کادر روان‌درمانی و توانمندسازی روان‌شناسان و همچنین عموم مردم بسیار حائز اهمیت است.
 
نقش مهم آموزش در روان‌شناسی کشور
وضعیت فعلی آموزش در رشته‌های مرتبط با روان‌درمانگری وضعیت مطلوبی نیست. درحال‌حاضر رشته‌هایی مانند روان‌شناسی، حقوق، مدیریت و حسابداری در اغلب دانشگاه‌های ضعیف نیز ارائه می‌شود. یک دانش‌آموخته رشته روان‌شناسی اگر سواد و مهارت لازم را کسب نکرده باشد، می‌تواند تا سال‌ها مشاوره‌های نادقیق بدهد و نمی‌توان به‌آسانی او را ارزیابی کرد. دکتر علیرضا عابدین، جامعه‌شناس و متخصص روان‌شناسی بالینی در این خصوص به جام‌جم می‌گوید: «نقش روان‌شناسان در بحث پیشگیری و درمان بسیار مهم است اما در ایران متاسفانه به‌دلیل مدیریت مخرب و ناآگاه، افراد در شغل‌های مناسب خود قرار نگرفتند. لزوما افراد به جهت علم، مهارت و تجربه در عناوین خود نیستند. بسیاری از سمت‌ها به سبب سیاسی‌بازی به افراد واگذار می‌شود و حالت قوم و خویشی است و بر شایسته‌سالاری استوار نیست. در نتیجه نقش روان‌شناسان و مشاوران آن‌گونه که روی کاغذ تعریف شده، در عمل رخ نمی‌دهد.»
وی بر این باور است که در ایران چیزی به نام روان‌شناسی ایرانی یا اسلامی نداریم و مفاد و عناوین تدریس‌شده در دانشگاه‌ها اصولا ایرانی و اسلامی نبوده و همه غربی است. عابدین همچنین تصریح می‌کند: «مفاد تدریس‌شده با فرهنگ ایرانیان همخوانی ندارد و بر نظریات غربی و وارداتی نظارتی وجود ندارد. به‌رغم این‌که بارها نسبت به این موضوع شکایاتی داشتیم اما بیش از چندین دهه است که ما نظریات غربی را در ایران پیاده‌سازی می‌کنیم. البته حدود ۱۰سال گذشته دروسی بر مبنای روان‌شناسی اسلامی تدریس شد اما مفاد آن همان مباحث و نظریات غربی بود و فقط سرفصل‌های آن تغییر کرد.»
بنابراین بیمه خدمات روان‌شناختی و افزایش مراجعه به درمانگر در صورتی مطلوب است که ابتدا امکان گزینش و سپس توانمندسازی روان‌شناس‌ها وجود داشته باشد. این موضوع بسیار مهم است، چراکه وضعیت سلامت روان کشورمان، شرایط نامطلوبی را سپری می‌کند. به‌‌طوری‌که طبق اعلام مدیرکل دفترسلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت و نیز معاونت وزارت بهداشت نزدیک به ۳۰درصد ازافراد بالای ۱۵سال جمعیت کشور دارای مشکلات روان‌شناختی هستند و برآورد می‌شود حدود ۲۵ درصد از مردم کشور (از هرچهار ایرانی یک نفر) از اختلالات روانی رنج می‌برند، حدود ۶۰ درصد از مردم از بیماری روانی خود اطلاع ندارند و ۴۰ درصد ازافراد با وجود آگاهی از اختلال روانی خود به متخصص سلامت روان مراجعه نمی‌کنند. این میزان از مشکلات سلامت روانی نیازمند حضور و فعالیت بیشتر روان‌شناسان و مشاوران حاذق در جایگاه مشاوره و روان‌درمانی کشور است.طبق گفته این روان‌شناس، دروس عملی در قسمت مشاوره و روان‌شناسان بسیار کم است و اگر هم این دروس روی کاغذ نوشته شوند، عملا اجرا نمی‌شوند، چراکه جایی برای تمرین نیست یا اساتید باتجربه‌ای در این زمینه وجود ندارد و آنچه که ما داریم مشاوران و روان‌شناسان تحصیل‌کرده تئوری نظریه غربی‌ای است که اصولا تعلیمی در مشاوره و روان‌شناسی ندیده‌اند.
 
موضوع تکراری تعرفه‌های روان‌شناسی
ساختارفعلی روان‌درمانی درکشورازجهت نظری وعملی برفردمتمرکز است. رونددرمان درچنین‌ساختاری‌زمان‌بر است. همچنین درمان معمولا مبتنی برمواجهه با شخص مراجعه‌کننده است وکمتر درقبال محیط یا افرادمهم زندگی فرد مداخله‌ای انجام می‌شود. به‌همین‌دلیل در این ساختار درمانی ممکن است بهبود حاصل شود اما با بازگشت فرد به محیط آسیب‌زا مجددا رویه‌های ناسالم تکرار می‌شوند یا اساسا روند درمانی کند پیش می‌رود. خدمات روان‌درمانی جزو درمان‌هایی است که باید در دسترس و قابل استفاده برای آحاد جامعه باشد. در شرایط کنونی که برخی اقشار جامعه با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، شاید پرداخت حق تعرفه جلسات مشاوره و روان‌درمانی تا حدودی برای آنها دشوار باشد.عابدین ضمن بیان تعرفه‌های ناچیز می‌گوید: «اصولا این تعرفه‌ها از طرف سازمان نظام روان‌شناسی تعریف می‌شوند. اگر کسانی رغبت کنند که در این حرفه باشند، با ذوق و شوق کار نمی‌کنند و تجربه و علمش را ندارند. این درحالی‌است که تعرفه‌ها بسیار ناچیز است و مردم هم نمی‌توانند آن را بپردازند و این موضوع را در رتبه و درجه‌بندی بعدی هزینه‌های خود قرار می‌دهند.»   
شاید اگر سازمان‌های بیمه‌گر بخشی از هزینه‌‌های حوزه سلامت روان را تقبل کنند، دسترسی به این خدمات برای افراد آسان‌‌تر می‌شود. بیمه‌کردن این خدمات وکاهش هزینه استفاده ازروان‌درمانگری موجب افزایش مراجعه افراد درمعرض آسیب به درمانگر می‌شود.

منبع: جام جم آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۸۲۶۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت

به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزون‌تری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).

چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می‌دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه‌ریزی می‌شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص‌های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره‌ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌کند.

۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج‌های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).

خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.

کد خبر 6090072

دیگر خبرها

  • ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی
  • روانشناسان نقش بسیار کلیدی در سلامت فردی و اجتماعی دارند
  • ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی 
  • تجلیل از فعالان حوزه سلامت روان مهاباد
  • ۲ هزار مشاور در آموزش و پرورش جذب می شوند
  • خدمات رایگان مشاوره ای به آحاد جامعه
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • شهرداری در مسیر پرکردن خلا‌های سلامت اجتماعی است